اس ام اس عاشقانه
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت
و چه ساده بودم من که
تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم . . .
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت
و چه ساده بودم من که
تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم . . .
با تو زیر بارانم
چتر برای چه ؟
خیال که خیس نمی شود !
ذهنم فلج می شـــــود…
وقتی می خوانمت
و تو حتی نمیگویی
جـــــــــانم . . .
هـی تـو
مـن کـه زاده ی تـنـهایـیـم
خـدا تـو را بـرای او نـگـه دارد
هـی تـو
مـن کـه زاده ی تـنـهایـیـم
خـدا تـو را بـرای او نـگـه دارد
لحظاتی هست که
هیچ چیز این زندگی قانعت نمی کند
و فقط و فقط نیاز به اندکی مردن داری
گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را
لطفا نگوید کسی “دوستم داشته باش”
این یک قلم جنس را نداریم … تمام شد … من تعطیلم
عشق چیز عجیبی نیست
عزیز دلم
همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم
خدایا مرا چه طعمی آفریدی
که همه از من زود سیر میشوند
زندگیمون شده سریال
امروز خودشو میبینیم فردا تکرارشو
انقدر از تنهایی نترس
تو تنهایی وارد این دنیا شدی
تنهایی را باید با خط بریل می نوشتند
شنیدنش کافی نیست
باید لمسش کرد
تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه
تنهایی
شایسته رفاقت باشد
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست
آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند
چون نهالی سست میلرزد
روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
توای تنها ببین من را کنار مرز تنهایی
تنم خسته رهم خسته دلم دراوج تنهایی
زتنها بودنم ای دل خلاصی نیست باور کن
رهایی را نمی بینم زدست دیو تنهایی
چون نهالی سست میلرزد
روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
حضورت در کنار من معجزه نبود
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت
نمی بخشمت
ولی فراموشت می کنم
همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم
حضورت در کنار من معجزه نبود
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت
عجب جوش و خروشی بود عشقت
خراب باده نوشی بود عشقت
بهشتم را به سیبی داد بر باد
عجب آدم فروشی بود عشقت
آنقــدر مرا سرد کرد
از خودش
از عشق
کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام
آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد
لیز میخوریــد
وقتی بهت خیانت میکنن تنهایی از همه چی بهتره
خونه ی اجاره ای داری برای یه آدم تنها
قلبشو پیش میده ، جونشو ماه به ماه
شعله گفت کاش روزی به شمعدان میرسیدم
شمع بدون اینکه حرفی بزند
ذره ذره آب شد
تا شعله به آرزویش برسد !
ای کاش
دنیا ساعت بود و من و تو عقربه های آن
تا هر یک ساعت یک بار به هم میرسیدیم
از خدا نخواه که همه دنیا رابه تو بدهد
از خدا بخواه کسی را به تو بدهد که تو را به همه دنیا ندهد